جدول جو
جدول جو

معنی محمد عطار - جستجوی لغت در جدول جو

محمد عطار(عَطْ طا)
لقب محمد بن حسن بن مقسم بن یعقوب عطار، از قراء مدینه السلام در قرن چهارم هجری است. رجوع به ابن مقسم در همین لغت نامه و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی. بغیهالوعاه. غایهالنهایه. تاریخ بغداد. ارشادالاریب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَطْ طا)
لقب عمر بن طه بن شهاب احمد عطار، از فقیهان شافعی دمشق است. وی به سال 1242 هجری قمری در دمشق متولد شد و به سال 1308 ه. ق. درگذشت. او راست: أین الاسلام. و الفتح المبین فی رد الاعتراض علی محیی الدین. و تحقیق معنی الوجود. و شرح فصوص الحکم. و شرح الایساغوجی فی المنطق. و شرح الاظهار. (از الاعلام زرکلی از منتخبات التواریخ لدمشق)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن عبدالملک عطاش. خوندمیر در حبیب السیر (ج 1 ص 377) آرد که او بر دزکوه اصفهان رایت عصیان برافراشت و بنا بر آن سلطان (محمد بن ملکشاه) بدانجانب شتافت و بعد از محاصرۀ دزکوه بر احمد ظفر یافته او رابکشت. - انتهی. وی رئیس ملاحدۀ دزکوه بود و سلطان محمد پس از اسارت او فرمود تا در کوچه های اصفهان ویراتشهیر کردند و قریب صد هزار تن از اهل شهر بتماشای او بیرون آمد و کثافات و قاذورات بر وی می افکندند. در تاریخ سلجوقیه مسمی براحه الصدور در این باب گوید:با انواع نثار خاشاک و سرگین و پشگل و مخنثان حرّاره کنان در پیش بطبل و دهل و دف و میگفتند. حرّاره:
عطاش عالی جان من عطاش عالی
میان سرهلالی ترا بدز چکارو.
رجوع به منتخبات راحه الصدور باهتمام ادوارد برون در روزنامه انجمن همایونی آسیائی منطبعۀ لندن سنۀ 1902 میلادی ص 609 و رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس ص 337 حاشیۀ5 و رجوع به ابن عطاش شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دِ شِ)
احنف بن عثمان. هفدهمین از ملوک بنی نصردر غرناطه (848- 849 هجری قمری و نوبت دوم از 850- 857 هجری قمری) (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 94)
لغت نامه دهخدا
(عَطْ طا)
حسن بن محمد بن محمود عطار. از دانشمندان مصر در قرن 13 هجری. وی به سال 1190 هجری قمری در قاهره متولد شد ومدتی در آلبانی سکونت گزید سپس به مصر بازگشت و نوشتن روزنامۀ ’الوقائع المصریه’ را به عهده گرفت سپس به سال 1246 هجری قمری عهده دار مشیخۀ ازهر شد. و در سال 1250 هجری قمری درگذشت. او راست. رسالۀ کیفیه العمل بالاسطرلاب و الربعین المقنطر و المجیب و البسائط. وکتاب الانشاء و المراسلات. و دیوان شعر. (از الاعلام زرکلی به نقل از تاریخ الازهر و الخزانه التیموریه و خطط مبارک و تاریخ آداب اللغه العربیۀ جرجی زیدان)
لغت نامه دهخدا